ثبت خاطرات شما معرفی به دوستان

سيستان و بلوچستان - محمد گائيني - 1390/01/11
شرح خاطره :

سفر دو هفته اي به ديار سيستان و بلوچستان به پايان رسيد و خاطراتي به يادماندني براي من و دوستانم به يادگار گذاشت.

لباس بلوچي  - محمد گائيني

سفري كه با  روستاي سيرچ كرمان و سرو كهنسال آن آغاز شد و با گذر از جاده پرهيجان و خوفناك شهداد به نهبندان ادامه يافت. در زابل درياچه هامون صابري و درياچه هامون پوزك را به نسبت آن چه در ذهنم بود پرآب تر ديدم و با كوه خواجه و دهانه غلامان و شهر سوخته به گذشته هاي دور سفر كرديم و دركنار چاه نيمه ها با صيادان بلوچ گپ زديم.

مسير سفر ما به سيستان و بلوچستان - محمد گائيني

در اين سفر مسافتي در حدود ۶۰۰۰ كيلومتر پيموده شد.

در بازارهاي زاهدان و چابهار با مردمان سيستان و لباس هاي بلوچي بُر خورديم و با افتخار هم جامه شان شديم...

بازار سنتي چابهار - محمد گائيني

در جاده هاي حيرت آور ديار سيستان و بلوچستان چرخيديم و از هر لحظه حضور در اين طبيعت عجيب خدا را شكر كرديم. هنوز حيران عزلت راه آهن و ساختمان شهرباني و پست ميرجاوه بودم كه غار لاديز را در ميان ناهمواري هاي خشك اطراف، پرآب يافتم...

مسير دسترسي به غار لاديز - محمد گائيني

عبداله روستاي تمين و كلام شيرينش، درب خانه اش كه رو به قله تفتان زيبا باز مي شد و دختر و نوه اش كه كودكاني هم سن و هم بازي بودند! و  همان چند دقيقه مهماني خانه ساده اش آنقدر لذت بخش بود كه روستاي تمين را برايمان معناي ديگري بخشد...

بچه هاي روستاي تمين در كنار قله تفتان - محمد گائيني

از سكوت و آرامش درياچه سردريا نيرو گرفتيم و مهمان تفتان پرجنب و جوش و آسمان آبي اش شديم...

نماي قله تفتان از جاده ميرجاوه به خاش - محمد گائيني

سفال سنتي كلپورگان و "دل مرادش" كه با عشق كارگاه سفالگري روستا را اداره مي كرد؛ و سراواني كه سين هشتم سفره هفت سين ما شد...

سفره هفت سين در سراوان - محمد گائيني

شنا در رودخانه پرآب سرباز و زندگي چند ساعته با گاندو، اين تمساح دوست داشتني و خطرناك در پاسگاه حيات وحش درگس و قدم زدن در كنار سد پيشين و حاشيه رودخانه باهوكلات كه مانند رويايي بود كه هنوز باورش برايم سخت است...

شناي كودكان بلوچ در رودخانه سرباز - محمد گائيني

مقاومت و پايداري ديرينه نياكانمان را با ديدن قلعه سه كوهه و قلعه مچي و آسباد مچي و قلعه ناهوك و قلعه سب مرور كرديم.

جاده نگور به بريس در مسير گواتر - محمد گائيني

گذر از باغ هاي موز و جاليزهاي هندوانه هاي شيرين و رسيدن به سرزميني متفاوت با آن چه پيش از آن ديده بوديم: كوه هاي مريخي يا مينياتوري... بعد از آن گواتر و جنگل هاي حرا و خرچنگ هاي دوست داشتني عمان... ساحل شني بي نظير درياي عمان در كنار كوه هاي صخره اي... تالاب ليپار يا تالاب صورتي... گل افشان كهير بندر تنگ... جاده فرح بخش چابهار به بندر جاسك با فراز و فرودهاي دوست داشتني و قسمت هايي كه آب برده بود!

بازارهاي بين راهي شهر سرباز - محمد گائيني

و آن حس بيقراري و دلتنگي كه لحظه ورود به هرمزگان داشتيم را هيچ گاه فراموش نمي كنم... هر چند خيلي زود دلتنگي ديار رستم و زال با خونگرمي بندر نشينان جبران شد...

در روزهاي پاياني سفر، ميهمان دوستانمان در روستاي تُم گران در مجاورت شوره زار هامون جازموريان بوديم و حنابندان و عروسي بلوچي را ديديم و با رسوم هنوز زنده روستا زندگي كرديم...

عروسي بلوچ ها در روستاي تم گران - محمد گائيني

تلاش خواهم كرد با گزارش هايي از اين سفر، ديدني هاي فراوان اين خطه فراموش شده را با شما به اشتراك بگذارم. هرچند هيچ تصوير و گزارشي جايگزين لذت دقايقي زندگي و هم صحبتي با مردمان پاك و مظلوم اين ديار را نخواهد داشت.

كوه هاي مريخي يا مينياتوري گواتر - محمد گائيني

سپاس فراوان از دوستان عزيز و همسفران گلم در اين سفر:

سفر به سيستان و بلوچستان - محمد گائيني

حميد، صفورا، ياسر و فرزانه در جنگل حراي گواتر

و تشكر ويژه از اميرحسين بختياري عزيز (انتشارات ايرانشناسي) و زنده ياد عباس جعفري.