تاريخ بازديد: ۲۵/۱۲/۸۹
درياچه هامون صابري يا درياچه سيستان در شرق ايران و در شمال استان سيستان و بلوچستان در نزديكي زابل واقع شده است...

بخشي از اين درياچه در ايران و بخش بزرگتر و پرآب آن در افغانستان واقع شده است. هامون بزرگترين درياچه آب شيرين ايران بوده است كه به آن تالاب هامون نيز مي گويند...

در گذشته هاي دور درياچه هامون، دريايي بزرگ و پرآب بوده است. پس از خشكسالي ها و تقسيم بندي هاي كشورها و نرسيدن آب به مرزهاي ايران به مرور قسمت هاي وسيعي از آن خشك شده است و اكنون به چهار درياچه مجزا تقسيم شده است: درياچه هامون صابري يا سيستان، درياچه هامون پوزك ايران، درياچه هامون هيرمند و درياچه هامون پوزك افغانستان كه بخش كوچكي از آن نيز در ايران واقع شده است...

مسير دسترسي به درياچه هامون صابري (يكي از مسيرها): از جاده زابل به نهبندان، سه راهي ميل نادر پاسگاه نيروي انتظامي وجود دارد كه بايد از آن به سمت چاه خرما تغيير مسير داد. بسته به فصل و وضعيت آب درياچه مسافت كمتر يا بيشتري از اين جاده را بايد رفت تا به آب رسيد. براي رسيدن به آن از جاده اصلي حدود ۲ كيلومتر در خاكي نامناسب بايد پيشروي كرد.

منبع اصلي تامين آب هامون صابري، رود هيرمند افغانستان و آب رودهاي كوچك فصلي مي باشد. نمونه اي از آب راهه هايي كه به هامون صابري مي ريزد...

ميل نادر كه از زمان نادرشاه افشار به جامانده، در گوشه جنوب غربي درياچه هامون و در كنار جاده دسترسي نهبندان به زابل واقع شده است...

زماني هامون تا به اينجا آّب داشته و قايق ها در اينجا تردد داشته اند. بقاياي گمرك بلژيكي ها در جنوب غربي درياچه هامون صابري و در ميانه راه ميل نادر به چاه خرما...

نزاع مارها كه نتيجه اي تلخ براي هر دو به جا گذاشته...

كاروانسراي فرنگي در غرب درياچه هامون...

اين ديوارها و بناهاي نيمه كاره باقي مانده نشان از اهميت منطقه و رونق اقتصادي در گذشته هاي نه چندان دور دارد...

بازارچه اي در كنار كاروانسراي فرنگي هامون صابري...

نمايي رو به هامون...

اينجا همه چيز به گل نشسته...

وقتي در كنار هامون صابري مي ايستي با دشتي وسيع و پست روبرو هستي كه تا دوردست ها ادامه دارد...

چين و چروك هايي از جنس زمين خشكيده هامون...

ديدار از درياچه هامون يكي از آرزوهاي من بود. درياچه اي كه تصور مي كردم زماني كه به آن برسم ديگر خيلي دير شده باشد و به جاي درياچه با كويري خشكيده و بي آب مواجه بشوم...

در طول مسير رسيدن به درياچه، مرتب منطقه را با نقشه تطبيق مي دادم و مي ديدم كه طبق نقشه بايد درون آب باشيم اما هنوز در خشكي سوار بر ماشين هستيم!

البته با توجه به شنيده ها و اخبار متفاوتي كه از هامون رسيده بود چندان اميدي به ديدن آب در هامون نداشتم اما خوشبختانه زودتر از تصور به آب رسيديم...
هيچ حس قابل اتقالي براي نوشتن وجود ندارد. سكوت و تنهايي هامون را فقط زماني مي تواني درك كني كه در آغوشش قرار بگيري...

هرچند مشاهده دو دسته پليكان و يك دسته فلامينگوي در حال پرواز بر روي درياچه هامون بسيار عجيب و در عين حال اميدوار كننده بود و گروه ما را به سر ذوق آورد اما تصور پرندگان فراوان در حال پرواز بر روي درياچه و مردماني كه زماني سوار بر توتن به دنبال روزي خود از هامون دست و دلباز بودند دنياي از حسرت و افسوس به دنبال دارد...

شب قبل و در طول مسير صحبت هاي زيادي در مورد علل خشك شدن درياچه هامون و وضعيت فعلي آن به ميان آمد كه از آن جمله مي توان به سد كجكي و سد كمان خان بر روي هيرمند در افغانستان، عدم تصميم جدي بر حفظ هامون از سوي مسولان، كم شدن بارندگي ها و ... اشاره كرد.

سد كجكي در سمت راست و درياچه هامون در سمت چپ هر عكس ديده مي شود. منبع عكس: ويكي پديا
اما عدم پايبندي افغانستان به توافق سال ۱۳۵۱ بين ايران و افغانستان درباره سهم آب ايران مهم ترين عامل وضعيت كنوني درياچه هامون مي باشد... (ديده بان كوهستان)

سپاس از اداره كل محيط زيست استان سيستان و بلوچستان و محيط زيست زابل و به ويژه محيط بانان گرم و صميمي محيط باني هامون به خصوص آقاي صيادي عزيز كه در اين بازديد همراه ما بودند.
